23 اسفند 1396
سحر ای نسیم جاری گذری به باغ ما کن که دم مسیح داری به کدام امیدواری در دوستان بکوبم غم خویش با تو گویم که طبیب غمگساری به خدا اگر بیایی اثر از خزان نماند تو نهایت امیدی تو بدایت بهاری چه شود که گاهگاهی نظری کنی به حالم که به جان بی قراران همه راحتی،… بیشتر »