بینش و بینایی ام البنین(س)
بینش و بینایی ام البنین
افق فکری و نگرش ام البنین آنقدر بالا و والاست که فرزندانی چون عباس را که خود یگانه دهر بود قربانی آرمانها و اندیشه های آسمانی امام و مولای خویش، حسین(ع)، می کند و اگر آه و سوزی برای مظلومیت می کشد آهی است بر مظلومیت حسین(ع).
علامه مامقانی در کتاب تنقیح المقال می نویسد:
علاقه و ارادت او [ام البنین] به حسین(ع) به علت امر امامت بود و اینکه به فرض سلامت حسین مرگ چهار فرزند برومندش را بر خود آسان و قابل تحمل می دانست نشانه بالا بودن درجه ایمان اوست و من او را از نیکان به حساب می آورم.
تبلور این عشق به ولایت و پیروی از امام و پیشوا تا مرز از دست دادن جان خود و عزیزان در وجود فرزندان برومند و دلیر این بانوی ولایی بود. به ویژه عباس بن علی که فرزند بزرگ او بوده و بیشتر صفات مادر را داراست.
بر کرانه وفا
فاطمه کلابیه بنا به نقل تاریخ دومین یا سومین همسر علی بن ابی طالب(ع) بوده است. آنچه در زندگی مشترک این دو بزرگوار مطرح است حس وفاداری به یکدیگر و احترام متقابل می باشد.
وقتی عقیل به خواستگاری ام البنین برای مولایش علی بن ابی طالب آمد با حرام بن حالد، پدر او، در این باره صحبت کرد و «حرام » با کمال صداقت و راستگویی گفت: «شایسته امیرالمؤمنین یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.»
عقیل پس از شنیدن سخنان وی گفت:
امیرالمؤمنین از آنچه تو می گویی خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد.
پدر ام البنین از عقیل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت:
«زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر می دانند.»
وقتی پدر ام البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهای ام البنین را شانه می زند و او از خوابی که شب گذشته دیده بود برای مادر سخن می گفت:
«مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می درخشیدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان … در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را می شنیدم ولی او را نمی دیدم گفت:
«فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامی و اینگونه در خبر آمده است.»
پس از خواب بیدار شدم در حالی که می ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیای من چیست؟!» مادر به دخترک فهیمه و عاقله خود گفت:
«دخترم رؤیای تو صادقه است ای دخترکم به زودی تو با مرد جلیل القدری که مجد و عظمت فراوانی دارد ازدواج می کنی. مردی که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب 4 فرزند می شوی که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است وسه تای دیگر چونان ستارگانند.»
پس از صحبتهای دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش علی(ع) سؤال کرد و گفت:
آیا دخترمان را شایسته همسری امیرالمؤمنین(ع) می دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لایق این خانه می دانی - که خادمه این خانه باشد - قبول کنیم و اگر اهلیت در او نمی بینی پس نه؟
همسر او که قلبی مالامال از عشق به امامت داشت گفت:
ای «حزام » به خدا سوگند من او را خوب تربیت کردم و از خدای متعال و قدیر خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد برای خدمت به آقا و مولایم امیرالمؤمنین(ع) پس او را به علی بن ابیطالب، مولایم، تزویج کن.
اگر چه خواب حجت نیست و جهت امور مهمی مثل ازدواج نمی توان تنها به خوابها اکتفا کرد ولی راهنمای خوبی برای رسیدن به مقصود می باشد اگر بیننده خواب مهذب باشد و طهارت ظاهری و باطنی را حفظ کند و اندیشه های شیطانی و خطورات ذهنی پراکنده نداشته باشد خوابهای او دارای تعبیر و تاویل مناسبی خواهد بود. ام البنین از شخصیتهایی بود که این طهارت را داشته و همواره در رفتار و کردار خویش راه صحیح و مناسب را پیش می گرفته است و از این رو رؤیای او به این زیبایی لباس واقعیت و حقیقت می پوشد و چهار پسر برای سید عالمیان علی(ع) می آورد که یکی قمر بنی هاشم می شود و دیگران نیز ستارگان آسمان ولایت و امامت هستند.
اینگونه ازدواج آسمانی این دو بزرگوار صورت می گیرد و در طول زندگی مشترک همواره اطاعت و احترام و تکریم و ملاطفت در مورد فرزندان علی(ع) از سوی ام البنین مشهود بوده است.
در هنگام شهادت مولا علی بن ابیطالب(ع) فرزند بزرگ ام البنین، عباس بن علی، کمتر از15 سال سن داشت و همراه با برادرانش که کوچکتر از وی بودند در دوران کودکی پدر بزرگوار خویش را از دست داده و غبار یتیمی بر سیمایشان نشسته بود.
این زن فداکار و ایثارگر جوانی و نیروی خویش را صرف تربیت و حفظ فرزندان خانه ولایت نموده و چونان گذشته خود را وقف فرزندان فاطمه زهرا(س) نیز می کرد و بسان مادری مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود.
وفاداری ام البنین به همسر بزرگوار خویش به حدی است که پس از شهادت حضرت علی(ع) با آنکه جوان بوده و از زیبایی ویژه نیز برخوردار می باشد تا پایان عمر ازدواج نکرده و همسر دیگری را اختیار نمی کند. این همسر شهید ایثارگونه به تربیت فرزندان علی(ع) مشغول بوده و بذر عشق و محبت و ایثار در وجود آنها می افشاند.