ریشه های بی حجابی و بدحجابی
یشه های بی حجابی و بدحجابی
1. هواپرستی
بدحجابی، بی حجابی و جلوه گری زنان در برابر مردان بیگانه، عوامل فراوانی دارد. یکی از ریشه های بی حجابی را باید در خصلت پیروی از هوای نفس برخی زنان جست وجو کرد. آنها جز به شیک پوشی، خودنمایی، لذت خواهی و خوش گذرانی نمی اندیشند. رفتار چنین زنانی، ماهیت فرهنگی دارد. آنها به حاکمیت فرهنگ هوس بر زندگی خود اعتقاد دارند و آن را جزء اخلاق خود ساخته اند. زنی که از چنین روحیه و اعمالی برخوردار است، باید بداند ریشه اعمال او، نفس اماره و وسوسه های شیطان است. او هدف از آفرینش خود را گم کرده و به پوچی و خط قرمز فقر معنوی راه یافته است. تنها راه نجات چنین زنی، بازگشت به ارزش های دینی و تقوای الهی است.
2. کسب موفقیت های کاذب
انسان، موفقیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم جایگاهی در خور داشته باشد. موفقیت های حقیقی، در اثر علم آموزی و به دست آوردن فضیلت های اخلاقی به دست می آید. البته برخی زنان که فاقد این ارزش ها هستند، با نمایش زیبایی ها، جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود، سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهند. بی حجابی، زن را صاحب فضیلت نمی کند، بلکه از او عروسکی می سازد که دست به دست یا چشم به چشمش می کنند. ارزش زن بالاتر از آن است که خود را چراگاه چشم های گرسنه نامحرمان سازد.
3. ضعف ایمان و حی
بی حجابی، فقر فرهنگ دینی است. فرمان های الهی و از جمله حجاب اسلامی، از سوی خدای متعالی به بشر ابلاغ گردیده و عمل به آنها، جز در پرتو ایمان به پروردگار عالم که ریشه اصلی عمل است، میسر نخواهد بود. یکی از سفارش های دینی، توصیه به حیا است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد». پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله هم در مورد حیا می فرماید: «خدا، حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد». ضعف حیا در برخی از زنان و دختران غالبا از دوستان ناباب، فیلم های مبتذل، جهل به ارزش والای عفت و حیا، و فرهنگ اقوام و خانواده، به ویژه از روحیه مادر و پدر سرچشمه می گیرد. حضور با پوشش های نامناسب و زننده دختران پیش از سنین تکلیف در جامعه نیز یکی از عوامل بی پروایی به شمار می آید.
4. خانواده های دور از آموزه های دینی
خانواده، جامعه ای کوچک است و مدیریت آن با همه محدودیت، بسیار ظریف و دشوار به نظر می رسد. فرهنگ خانواده، تأثیر فراوانی در تعلیم و تربیت و آینده فرزندان دارد. خانواده هایی که از آموزه های دینی فاصله می گیرند، به یک فرهنگ برزخیِ بین اسلام و خواسته های نفسانی خود می رسند. بسیاری از عقاید آنها رنگ مذهبی و دینی ندارد. کسانی که در این خانواده ها رشد می کنند، دین را زبانی می پذیرند و با کمترین سختی و تضاد با تمایلاتشان، به راحتی از آن چشم پوشی می کنند. پوشش دینی در خانواده های شبه مذهبی مناسب نیست و فرزندان در چنین خانواده هایی، با فرهنگ تسامح به دین عادت می کنند که از تربیت والدین سرچشمه می گیرد. آنها دین و احکام مربوط به آن را در حاشیه زندگی خود، آن هم بسیار کم رنگ قرار می دهند.
حجاب و رنگ مشکی
آن گونه که از شواهد لغوی، حدیثی و تاریخی به دست می آید، رنگ حجاب قرآنی (خمار و جلباب) مشکی بوده است. افزون بر این، در کلمات دانشمندان اسلامی و روان شناسان، شواهدی وجود دارد که تأیید کننده تأمین حجاب و پوشش بیشتر زنان، با حجاب های رنگ مشکی است. در روان شناسی رنگ ها در مورد رنگ سیاه چنین آمده: سیاه به معنای «نه» بوده و نقطه مقابل «بله»، یعنی رنگ سفید است. رنگ مشکی بر عکس رنگ سفید، رنگی است صامت و غیرفعال وبیننده را تحریک نمی کند. چنین ویژگی هایی در رنگ مشکیِ حجاب بانوان در مقابل نامحرم، با فلسفه و حکمت حجاب که همان پوشیدگی بدن در مقابل نامحرم و عدم تحریک جنسی اوست، بسیار سازگار می نماید. رنگ مشکی، نگاه شکن است و از جلب توجه و خیرگی چشم ها می کاهد.
حجاب؛ مدافع آزادی زنان
حجاب اسلامی، به معنای زندانی کردن زن و بستن دست او نیست تا مخالف آزادی باشد. پوشش دینی، کلید آزادی زن و جامعه از اسارت های نفسانی بوده، نتیجه بی حجابی، فرورفتن در کام اسارت هاست؛ زیرا بی حجابی، همواره با مد گرایی همراه است و زنان مدگرا، پیوسته در اسارت مدسازان به سرمی برند. لجام گسیختگی های جنسی که غرب به اسم آزادی به زن داده، نه تنها او را اسیر لباس ها، مدها و ظاهرسازی ها می کند، که عقل و هوش و بینش او را سلب کرده، او را به اسیری با معلولیت های فرهنگی مبدل می سازد. اگر حجاب محدودیت است، بی حجابی اسارت است. حجاب، محدودیت ارزشی است که زن و جامعه او را از مفاسد زیادی حفظ می کند.
فلسفه تفاوت پوشش زن و مرد
احکام تشریعی اسلام، متناسب با ویژگی های تکوینی و به منظور تأمین مصالح و دفع مفاسدی است که افراد را تهدید می کند. تفاوت مرد و زن در بسیاری از احکام تشریعی از جمله حجاب نیز، از تفاوت های تکوینی آنها سرچشمه می گیرد. دین مقدس اسلام برای حفاظت مردان از مفاسد ناشی از محرک های شهوت انگیز، به آنها در کنترل و مراقبت از چشم در برخورد با نامحرم هشدار و در مقابل، به دلیل لطافت و حساسیت زنان، برای مراقبت و مصون ماندن، آنها را به حجاب و پوشش در مقابل نامحرمان فرمان داده است.