23 اسفند 1396
سحر ای نسیم جاری گذری به باغ ما کن که دم مسیح داری به کدام امیدواری در دوستان بکوبم غم خویش با تو گویم که طبیب غمگساری به خدا اگر بیایی اثر از خزان نماند تو نهایت امیدی تو بدایت بهاری چه شود که گاهگاهی نظری کنی به حالم که به جان بی قراران همه راحتی،… بیشتر »
1 نظر
23 اسفند 1396
منم سرگشته حیرانت ای دوست منم سرگشته حیرانت ای دوست - تنی نا ساز از شوق وصل کویت دهم سر بر سر پیمانت ای دوست - دلی دارم در آتش خانه کرده میان شعله ها کاشانه کرده - دلی دارم که از شوق وصالت وجودم را ز غم ویرانه کرده - من آن آواره بشکسته حالم ز هجرانت… بیشتر »
23 اسفند 1396
خداجون شکرت … روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان هر بار سراغش را از خدا می گرفتند. و خدا هر بار به فرشتگان می گفت: می آید؛ من تنها کسی هستم که غصههایش را میشنود و یگانه قلبیام که دردهایش را در خود نگه یدارد. و سرانجام گنجشک روی… بیشتر »
23 اسفند 1396
هدیه امام علیه السلام السلام علیکم یا علی بن موسی الرضا خودش را از راه طولانی با کاروانی به مرو رسانده بود و حالا داشت در بازار مرو قدم می زد. بازار پر بود از چیزهای دیدنی، کالاهای زیبا و رنگارنگ و او لحظه ای با خود اندیشید: اگر پول کافی داشتم می… بیشتر »