دین: پاسخ به احساس تنهایى
یکى از احساسات مشترک انسانها، احساس تنهایى است؛ بطوریکه همه انسانها از تنهایى رنج مىبرند. تنهایى در پنج بُعد مختلف قابل تصور است:
1. تنهایى جسمى: تنهایی به اقتضاى زمان و مکان است. به عنوان مثال وقتی که در خانه یا مکانی تنها باشیم، احساس تنهایى مىکنیم. هر چند این تنهایى در همه جا، ناراحت کننده نیست.
2. تنهایى رفتاری: بدین صورت که فرد به دلیل یک سلسله خصوصیتها و ویژگیهای روحى و رفتارى و همچنین خُلق و خُوى روانى، از دیگران فاصله مىگیرد یا دیگران او را طرد مىکنند و شخص در معاشرت، احساس تنهایى مىکند؛ مانند پیرمردها و پیرزنها که عمدتاً بین آنها و جوانان به خاطر خصوصیات روحى هر کدام، فاصله زیادی میانشان وجود دارد. این احساس تنهایى، ناراحت کننده است؛ گر چه قابل تحمل نیز است.
3. تنهایى روحى: بدین صورت که فرد احساس مىکند که دیگران اوضاع و احوال او را درک نمىکنند؛ ولى فرد از جهت بُعد اجتماعى جایگاه بالایى دارد؛ امّا استعداد مردم، در درک وضعیت او به فعلیت نرسیده است. این نوع تنهایى، با یافتن انسانى هم رتبه فرد تنها، قابل بر طرف شدن است؛ ولى در هر صورت رنج این تنهایی قابل تحمل است. البته این نوع تنهایى در نوابغ، اولیاى الهى و عرفا، بیشتر دیده مىشود.
4. تنهایى احساسی: بدین صورت است که فرد، تنها به دلیل احساسات قوى و نگاه واقع بینانه به اطراف خود، احساس مىکند که دیگران، خالصانه او را دوست ندارند و احساس و احترام مردم نسبت به خود، یا به دلیل آداب و رسوم اجتماعى و یا براى رفع نیازهاى طرف مقابل، میدانند.
5. تنهایى مُصیبتى: انسانها هنگامی که در مقابل مشکلات و مصایب قرار مىگیرند و دیگران را نیز همانند خود در برابر مشکلات، رنجور و ضعیف میبینند، احساس تنهایى و ناامنى مىکنند؛ به طوری که احساس میشود که گویا کسى توان حل این مشکلات را ندارد.
احساس تنهایى، به خصوص در تنهایى احساسی و تنهایى مصیبتى، منشاء عواقب بسیار زیادی است؛ از جمله اینکه انسان، احساس مىکند هیچ مشکلى به وسیله انسانهاى دیگر حل نخواهد شد و این امر موجب مىشود که نظام ارزشى از بین رفته و به دنبال آن، زندگى و حیات دنیوى بىمعنا شود.
دین اسلام، با اعتراف به عظمت خدای متعال، به اقسام مختلف احساس تنهایى، پاسخ مىدهد؛ زیرا خدایى که از درون ما با خبر است و به نیازهاى ما آگاهى دارد، آن قدر به ما نزدیک است که از روان ناخودآگاه ما نیز با خبر است؛ «وَ اعْلَمُواْ أنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ؛ بدانید که خدا میان آدمی و قلب او حایل می شود.» [1] «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن هم به او نزدیکتریم.» [2]
لذا اگر کسی این احساس درونى را نسبت به خدای متعال داشته باشد، با مناجات و دعا و راز و نیاز، به او تقرب میجوید و به آرامش میرسد و از آفات احساس تنهایى که عمده آن اضطراب و نگرانی است، نجات پیدا میکند.
بنابراین، با اعتقاد به دین و ارزش و باورهای دینی میتوان به احساس تنهایى انسان، پاسخ داد و یکى از نیازهاى مشترک انسانها را برطرف کرد.
افراد جامعه با دو روش، کنترل و نظارت مىشوند؛ 1. نظارت بیرونى که از طریق احکام جزایى و انواع مجازات صورت مىپذیرد. 2. نظارت درونى که از طریق باورهاى اعتقادى تحقق مىیابد و این نوع نظارت، علاوه بر هزینه کم، تأثیر و نقش بیشترى را ایفا مىکند.